1
دانشجوی دکتری نرمت اشیاء فرهنگی-تاریخی، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
2
عضو هیئت علمی، دانشکده ی حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
چکیده
مقولۀ حفاظت، کنشی است تفسیری، و حفاظتگر پیشاز هرچیز ناگزیر به مواجهه با اثر و درک آن در هیأت مخاطب خواهد بود و به دنبال آن، اثر را در آیینۀ تفاسیر فردی و نیز تفاسیر جمعی که در پوشش قوانین و دستورالعملهای حفاظتی، و در بستر فکری _ زمانی (غالباً با فاصله زمانی قابل توجه از زمان خلق اثر)، برگزیده شدهاند، به مخاطب مینمایاند. در نوشتار پیش روی، تأثیرات فرآیند فهم و تفسیر، در برخورد با یک اثر هنری و نتایج آن در دریافت مخاطب ازآن اثر مورد بررسی قرار گرفته است. باتوجه به نوظهور بودن موضوع تفسیر در حوزۀ حفاظت از آثارهنری، پیش از هرچیز با نگاهی به بنیانهای نظری چیستیشناسی فهم، و مبانی فکری متعددی که هریک بر دو محور ابژه یا اثر، و سوبژه (مخاطب یا فاعلِ دریافتِ اثر) و ارتباط این دو استوار شدهاند، به معرفی اثرگذارترین ایدههای بنیادین این مهم در آثار هنری پرداخته شده است و پس از آن، باتوجه به ماهیّت کیفی این پژوهش، نگارنده با بهکارگیری روش توصیفی_تحلیلی وبا بهرهگیری از اندیشههای نظریهپردازان حوزۀ حفاظت از آثار، این مفهوم را مطرح میکند که ماهیت حصول فهمِ یک اثر، مشروط به دخالت ذهنیّت فرد مفسّر(مرمتگر در هیأت نخستین مخاطب اثر مرمتی) است و سنجهای قطعی و حقیقی برای اعتبار بخشیدن به تفسیر وجود ندارد. با این وجود، شناخت نیازهای حفاظتی از یک اثر هنری و نیز دانش بر چیستی فرآیند تفسیر، امکان ایجاد قواعد کارآمد در مرمت، با دراولویت قرار دادن فرآیند تفسیر مخاطب محور، را در آتیۀ این زمینه از هنر فرآهم خواهد آورد.