پروژه های میراث در کشورهای شبه جزیره عرب از آغاز قرن جدید افزایش پیدا کرد و پرسش پیرامون چیستی میراث و تعارض درباره اینکه چه چیزی «با ارزش» است و باید حفظ شود، افزایش یافت. برخی از این تعارض ها ناشی از دیدگاههای مذهبی بوده است. به عنوان مثال باستان شناسان در عربستان سعودی آثار و بناهای متعلق به دوران جاهلیت را «با ارزش» می دانند و به عنوان میراث در موزه ها جای می دهند در حالی که از نظر مردم مذهبی، این آثار جاهلی نشانگر دوران بت پرستی است و ارزش و مقبولیتی ندارد. اختلاف نظرها درباره ثبت کعبه در فهرست میراث جهانی نیز حاکی از تفاوتها و تعارضها در تعریف ارزشهای محلی و جهانی است. در این مقاله به چالش های بحث میراث در کشورهای شبه جزیره عربی میپردازیم و تعارض ارزش ها (در سبک زندگی بومی/غربی)، منافع میراث (به عنوان عامل توسعه/مانع توسعه)، و دیدگاه ها (مذهبی/سکولار) را در پروژههای مختلف میراث دنبال می کنیم؛ تعارضهایی که گاهی صورتبندی های قومی، طایفه ای، مذهبی و سیاسی به خود می گیرند. در نهایت به این پرسش میپردازیم که با وجود این تعارض ها، کارکردهای سیاسی و اجتماعی میراث در کشورهای شبه جزیره عربی چیست؟ روش مطالعه حاضر اسنادی و مبتنی بر «تحلیل روند» است؛ یعنی تحلیل روند تاسیس موزه ها، شکل گیری رویدادها و اتخاذ تصمیمها و اجرای فعالیتهای مرتبط با میراث در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی است. نتایج نشان می دهد که برنامه های میراث فرهنگی در این کشورها با وجود تعارض ها در حال توسعه است. مهمترین برنامه ها برای این توسعه عبارت بودند از: توسعه کشفیات باستان شناسی و تلاش برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو؛ دوم، تاسیس موزه های مردم شناسانه برای حفظ میراث ملموس و ناملموس سبک زندگی عربی در مناطق کویری و ساحلی؛ سوم، تاسیس موزه های اعتباری (شعبه موزه های جهانی) مانند شعبه موزه لوور و گوگنهایم در امارات. همچنین در این مقاله دستاوردها و نقدهای وارد بر این پروژه ها مطالعه شده است.